گفتگو با مادر به زبان حسابداری
مانده بانک قلبت،نقدترین حساب فعال عالم است ،نمیتوان ثبتی را یافت که بیانگر نکول و واخواست سفته های نگاهم وبرگشت چکهای انتظارباشد.
مادربین من وتوهیچ مغایرتی وجود نخواهد داشت.هرگزااشتباهات فرزند،نامه های بین راهی اقلامی نیستند که ترا به یاد مغایرتها اندازد.
ای بزرگترین سهامدارعشق!
روزی که متوجه شدم،که علاوه برسهام بانام ،تمام سهام بی نام شرکت سهامی مهررانیزخریده ای نمی دانی با دیدن هرسهم لبخندت،چگونه دیدگانم ،ااشک شوق هدیه میدادند.
مادروقتی به یادثبتهای دوطرفه ای می افتم که درآن مهرتوبدهکاروسرکشی من بستانکاربودوتوآنقدربزرگی که بدون هیچ رنجشی سرکشی مرا بدهکارومهرت رابستانکارکردی،آری همه سرکشی هایم درپایان سال مالی باثبتی معکوس می بستی به آن امید که به سال بعد منتقل نشود وپی بردم که توچقدرباعظمتی.
مادر،روزی که تمام چکهای انتظارت درشعبه قلبم برگشت خورد،نه تنها تقاضای ورشکستگی ام رانکردی بلکه به امیدپاس شدن آن چکهابه انتظارنشستی.